امیر طیرانی
تلاش های دشمنان نهضت ملی شدن نفت برای سرنگونی دولت دکتر مصدق
خلاصه بخش گذشته:در پی ملی شدن صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، دولتهای غربی بهویژه بریتانیا و آمریکا با همراهی عوامل داخلی برای سرنگونی دولت ملی اقداماتی گسترده و هماهنگ ترتیب دادند. بریتانیا که منافع عظیم نفتی خود را از دست داده بود، شبکهای از عوامل داخلی را بسیج کرد ؛ این اقدامات شامل تلاشهای حقوقی در مجامع بینالمللی، تهدید نظامی و تحریم اقتصادی شدید بود در این بخش به ادامه اقدامات بریتانیا، آمریکا و شوروی در مقابله با نهضت ملی نفت پرداخته خواهد شد:
۴- جنگ روانی
در جنگ روانی علیه دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت، آمریکا نیز از همان اوایل آغاز نهضت همپای انگلیس شروع به فعالیت تخریبی کرد. به نوشته گازیوروسکی به نقل از یک افسر «سیا»، در زمان انتخاب مصدق به نخستوزیری بودجه برنامه «بدامن» به حدود یک میلیون دلار افزایش یافت.۱
شبکه بدامن شبکهای بود که در سال ۱۳۲۸ توسط دولت آمریکا برای تبلیغ علیه شوروی در ایران آغاز به کار کرده بود. به نوشته وی تلاشهای برنامه بدامن علیه دولت مصدق بسیار گسترده و متنوع بود و علاوه بر فعالیتهای مطبوعاتی اقداماتی نظیر اختلافافکنی میان مصدق و همراهانش، تشویق و تطمیع سخنرانان مذهبی و غیرمذهبی برای سخنرانی علیه مصدق، اجیرکردن افراد جهت حمله به مساجد برای تحریک رهبران مذهبی در خصوص در خطر بودن دین را نیز شامل میشد. در مجموعه اسناد «سیا» بخشی از اسناد تحت عنوان پیوست ب:« طرح مقدماتی لندن، برای عملیات تی پی آژاکس» ضمیمه گزارش اصلی است. در بخش دوم این پیوست به وظایف عناصر خاص و از جمله مطبوعات و تبلیغات، مجلس، عناصر سیاسی غیرتودهای، رهبران مذهبی و تجار بازار اشاره شده است. در بخش مطبوعات و تبلیغات آمده است: «در مدت زمان پشتیبانی مقدماتی گروه بریتانیایی به استفاده از روزنامههای بیشمار کوچک برای پیشبرد یک شیوه ضد مصدق ادامه خواهد داد. در مرکز فرماندهی... متنهایی را برای مقالات، اعلامیهها و جزوات آماده میکنند. این مطالب... بر موضوعات زیر پافشاری میکند:
الف ـ مصدق از حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی حمایت میکند. (انتشار اسناد سیا به این امر یاری میدهد) ب ـ مصدق دشمن اسلام است ج ـ مصدق آگاهانه و از طریق برداشتن کنترل ارتش از روی مناطق قبیلهنشین در حال ترویج و تشویق عناصر تجزیه طلب منطقهای است. دـ مصدق آگاهانه در حال نابودی ارتش و توانایی آن جهت حفظ نظم است. هـ ـ مصدق آگاهانه کشور را به سوی فروپاشی اقتصادی هدایت میکند و ـ مصدق تبدیل به یک مستبد شده است ز ـ مصدق ناآگاهانه قربانی خیانت و جاهطلبی مشاوران خود شده است.۲
این اقدامات در همان راستایی بود که خانم لمبتون در خرداد ۱۳۳۰ در این زمینه ارائه کرده بود. «برتوود» نظرات وی را چنین به وزارت خارجه منعکس کرده بود: «لمبتون عقیده داشت که امکان دارد مواضع مصدق را با وسایل پنهانی تخریب کنیم.»۳
گازیوروسکی نیز در اینباره مینویسد: «افسران سیا کوشیدند با به کارگیری تبلیغاتی که اغلب عامیانه بود مصدق را به عنوان فردی فاسد و غیراخلاقی قلمداد کنند که میخواهد از کاشانی بهرهکشی و سوءاستفاده کند.»۴
مطبوعات آن دوره که شمارشان نیز اندک نبود نقش عمدهای در این زمینه ایفا کردند. پس از واقعه ۲۳ تیر ۱۳۳۰ که تعدادی از تظاهرکنندگان در آن روز کشته و مجروح شدند و مصدق نیز به همین دلیل سرلشگر بقایی رئیس شهربانی را از کار برکنار کرد روزنامه طلوع؛ که از جمله روزنامههای دست راستی بود؛ نوشت: « دست دولت تا مرفق در خون مقتولین حادثه بهارستان فرو رفته است.۵ توپخانه روزنامههای دست راستی آسیا ،آتش، مهر، آتشبار، شرق، طلوع ،شاهد، صدای مردم، شلاق، داد، نبرد ملت، عقاب شرق و... در ۲۸ ماه حکومت مصدق به طور بیامان نهضت ملی را آماج حملات خود قرار دادند. علاوه بر اینها از جمله دیگر اقدامات شبکههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس چاپ و انتشار کتب ضدمذهبی بود. در اینباره مهندس عزت الله سحابی در خاطرات خود مینویسد:
« در اوایل سال ۳۲ کتابی منتشر شد به نام نگهبانان «سحر و افسون». روی جلد این کتاب با خط قرمز چاپ شده بود و شکل حروف و چاپش حکایت از این میکرد که خارج از ایران چاپ شده است. مطالب این کتاب سراسر توهین به روحانیت و مذهب و مقدسات بود و نقش روحانیت را در تاریخ بررسی کرده و در پایان هم به مردم توصیه کرده بود که باید انتقام خودشان را از این به اصطلاح نگهبانان ارتجاع ... بگیرند. این کتاب به میزان وسیعی پخش شده و به خانه تعداد زیادی از روحانیون فرستاده شده بود این کتاب هم به وحشت روحانیون از تسلط تودهایها دامن میزد.۶
۵- برهم زدن امنیت و ثبات داخلی کشور و مختل نمودن آسایش روانی مردم
بر هم زدن ثبات و امنیت داخلی از چند طریق به اجرا درآمد. یکی از این شیوهها تحریک رؤسای ایلها و قبایل بود که از جمله آنها میتوان به شورش بختیاریها در فروردین سال ۳۲ به تحریک سپهبد زاهدی اشاره کرد. این شورش به سرعت توسط دولت سرکوب شد.
اما به جز آن، ایجاد تشنج در شهرها با برگزاری تظاهرات و تجمعهای گوناگون و یا از طریق بسیج اراذل و اوباش برای حمله به تجمعهای گروههای مخالف، یکی از متداولترین راهها برای ایجاد ناامنی و ایجاد ترس و وحشت در میان مردم بود. در این میان یک موضوع بدیع و جالب توجه بود و آن حمایت نیروهای نظامی و انتظامی از این روشها بود. اصل ماجرا از این قرار بود که در میان نیروهای مزبور افسران و امرایی وجود داشتند که به دلایل مختلف با روی کار آمدن دولت مصدق مخالف بودند. این گروه از افسران در مواقع لزوم به جای پیروی از سیاستهای دولت و ایجاد نظم به سرکوب روی آورده و سیاستهای دربار و خارجیها را پیاده میکردند .
چنانکه در واقعه ۲۳ تیر ۱۳۳۰، ۱۷ آبان، ۱۴ آذر و ۳۰ آذر۱۳۳۰، ۸ فروردین و ۳۰ فروردین ۱۳۳۱، ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ، ۴ آبان ۱۳۳۱ و ۹ اسفند ۱۳۳۱ و سرانجام در جریان کودتای ۲۸ مرداد تعدادی از افسران ارتش، شهربانی و ژاندارمری به نفع کودتاچیان وارد عمل شدند. لازم به ذکر است که در واقعه ۲۳ تیر حداقل ۱۸ تن کشته و بیش از ۷۰ تن زخمی و در واقعه ۳۰ تیر سال ۳۱ حداقل ۶۳ تن جان خود را بر اثر تیراندازی مأموران از دست دادند و ۱۷۲ تن نیز زخمی شدند. شرح تمام وقایع فوق در این جا امکان ندارد و از آن میان تنها به دو حادثه به اختصار اشاره میکنیم: یکی از وقایع مهم این دوره حمله به مراکز احزاب و به ویژه حزب توده در روز ۱۴ آذر سال ۳۰ بود. در این روز چاقوکشان وابسته به حزب زحمتکشان، پانایرانیست و... که از حمایت جمعی دیگر نیز برخوردار بودند، ظاهراً به حمایت از دکتر مصدق، به دفاتر حزب توده و دیگر مراکزی که نشانی از تودهای بودن داشت؛ همچون خانه صلح، چاپخانه روزنامه بسوی آینده، تئاتر سعدی و...؛ حمله کردند و هر آنچه بر سر راه خود دیدند آتش زدند و از بین بردند. این حمله در ظاهر به حمایت از دکتر مصدق سازمان یافته بود ولی در باطن هیچ سودی برای مصدق و نهضت در بر نداشت الا اینکه باعث گسترش هرج و مرج در کشور میشد و امنیت و آرامش مردم را سلب میکرد این وضعیت سرانجام به یأس مردم و نومیدی و بیاعتمادی آنها به دولت منجر میشد و زمینهسازی برای کودتا میکرد. نمونه دیگر از این دست، ماجرای روز ۹ اسفند ۳۱ است.
در آن روز اوباش و نیروهای نظامی و انتظامی و حتی شاهپور حمیدرضا پهلوی در حمله به خانه دکتر مصدق با یکدیگر همکاری داشتند. در روز ۹ اسفند بعد از آن که با حضور آیتالله سیدمحمد بهبهانی و جمعی از مردم در مقابل دربار، شاه و ملکه سرانجام از مسافرت به خارج منصرف شدند، دکتر مصدق که برای بدرقه شاه به دربار رفته بود به خانه خود که در همان نزدیکی قرار داشت بازگشت. در راه بازگشت، جماعت به تعقیب اتوموبیل او پرداختند، اما مأموران پلیس جلوی جماعت را گرفتند، شاهپور حمیدرضا دخالت کرد و از پلیس خواست مانع حرکت جمعیت نشود. پلیس تمکین کرد و اوباش به خانه مصدق و پسر او احمد مصدق حملهور شدند. خانه مصدق یک دروازه آهنین داشت، ولی شعبان بیمخ؛ رهبر اجامر و اوباش؛ با یک جیپ ارتشی در حالیکه یک سرهنگ دوم ارتش در کنار او نشسته بود به در منزل کوبید و آن را شکست و مصدق و فاطمی از راه پشت بام فرار کردند.۷
۶- اعتصاب
اعتصاب کارگران و کارمندان دولت در دوران حکومت مصدق یکی از دردسرهای بزرگ دولت بود. اعتصابات نه تنها برای دولت بلکه از جنبه روانی برای ملت نیز بسیار زیانبخش بود و موجب تضعیف روحیه مردم میشد. البته در این زمینه ابتکار عمل به نسبت زیاد در دست حزب توده و شورای متحده کارگران بود و طرفداران اردوگاه غرب در محیطهای کارگری چندان موفق نبودند. درباره راهاندازی اعتصابات در کارخانهها مسئول بخش کارگری سفارت آمریکا در تهران مینویسد: «حزب توده از نفوذ خود در محیطهای کارگری به نحو گسترده استفاده نمود و اعتصابات متعددی را در دوران حکومت مصدق به راه انداخت که از مهمترین آنها اعتصاب کارگران راهآهن در ۱۱ مهر ۱۳۳۱ ،اعتصاب کارگران دخانیات در اردیبهشت ۱۳۳۲ و اعتصاب کارگران کورهپزخانهها در تیر ۱۳۳۲ بود.»۸
سالها پس از آن نورالدین کیانوری در مقالهای به این سیاست اشتباه حزب توده در قبال مصدق چنین اعتراف کرد:
« موافقت حزب ما با اعتصاب بعضی از کارخانههای دولتی برای اضافه مزد در موقعی که وضع مالی دولت... فوق العاده دشوار بود و ماهیانه میبایست چند میلیون تومان برای کارگران صنعت نفت بفرستد را به هیچ وجه نمیتوان صحیح و به موقع دانست.»۹
این اعتصابات چنان که گفته شد علاوه بر افزایش فشار مالی بر دوش دولت تأثیر زیادی بر مأیوس کردن مردم از ادامه مبارزه داشت.
۷- ترور:
هفتمین شیوه غرب و عوامل داخلی آن برای از میان برداشتن دولت ملی و سرنگونی مصدق تلاش برای ترور رهبر نهضت و همکاران مؤثر و صدیق وی بود. نخستین طرح، برنامه ترور شخص مصدق بود که به مرحله عمل درنیامد. مصدق در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس این طرح را افشا کرد و اعلام داشت که به دلیل عدم امنیت جانی، محل اقامت خود را به مجلس منتقل کرده است. در آن جلسه علیرغم آنکه مصدق به صراحت از گروهی که قصد ترور وی را داشتند نام برد ولی اعضای آن گروه هیچگاه آن را تکذیب نکردند.
ترور دیگر ترور ناموفق دکتر فاطمی در روز ۲۷ بهمن ۱۳۳۰ بر سر مزار محمد مسعود بود. عامل ترور محمدمهدی عبدخدایی عضو ۱۵ ساله فداییان اسلام بود. این ترور تا به آن اندازه غیرمنطقی و اشتباه بود که در میان فداییان اسلام نیز مخالفتهایی را برانگیخت. خلیل طهماسبی از درون زندان پیامی در مخالفت با این اقدام فرستاد و بنا به گفته پارهای از آگاهان مرحوم نواب صفوی هم در جریان این ترور قرار نگرفته بود.
ترور سوم، ترور تیمسار محمود افشارطوس رئیس شهربانی کل کشور بود که با موفقیت توأم بود. توطئهگران پس از ربودن افشارطوس وی را زیر شکنجه به شهادت رساندند. از میان برداشتن افشارطوس که افسری جدی و وفادار به مصدق بود تأثیر بسزایی در اقدامات بعدی کودتاگران داشت.
در روز ۲۸ مرداد وجود افشارطوس به جای سرتیپ دفتری؛ که علیرغم نسبت فامیلی با دکتر مصدق هیچ تلاشی در مقابله با کودتاگران نکرد؛ میتوانست سرنوشت قضایا را تغییر دهد. دکتر بقایی، سرتیپ مزینی، حسین خطیبی و... از جمله عوامل ربودن و کشتن افشارطوس بودند که توسط دولت بازداشت شدند و پس از پیروزی کودتاچیان از زندان آزاد شدند.
۸- کودتا
کودتای نظامی آخرین حربه و توطئه امپریالیسم و عوامل داخلی آنها در مقابله با نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. این توطئه آخرین که با برنامهریزی افسران «سیا»، «ام.آی.سیکس"، دربار و عوامل داخلی استعمار و استبداد و سکوت عدهای دیگر به مرحله اجرا درآمد، گرچه در گام نخست در ۲۵ مرداد با بازداشت نعمتالله نصیری و گروهی دیگر از عاملان آن با شکست روبرو شد، ولی سرانجام در ۲۸ مرداد موفق شد تا کار را یکسره کند و گناهکار اصلی که سلطه استعمارگر پیر را از سر مردم ایران کوتاه کرده بود به زیر کشانده و به زندان بیفکند. درباره کودتا که خود کتابی است قطور به همین اندک اکتفا میکنیم و تنها این قسمت از سخنان کرمیت روزولت؛ مأمور سیا و عامل اصلی کودتا؛ را خطاب به محمدرضا شاه پهلوی نقل میکنیم: «ایران به هیچ وجه به من و آمریکائیها و انگلیسیها که مرا فرستادند هیچ نوع بدهکاری ندارد تشکر مختصر را قبول داریم ولی هیچ نوع بدهی و یا تعهدی وجود ندارد. آنچه ما انجام دادیم در جهت منافع کلی ما بود و نتیجه آن پاداش ما میباشد.»۱۰
ب: اقدامات شوروی و حزب توده علیه مصدق
در نگاه مارکسیستی به نهضت ملی از آنجا که رهبری این نهضت در دست نیرویی غیر از امپریالیزم بود این رهبری در ایران به ایجاد یک بند و بست کثیف و مبتذل مرکب از عوامل خود پرداخت و آن را جبهه ملی نام گذارد.۱۱
روشهای حزب توده به طور کامل ملهم از سیاستهای اتحاد شوروی بود و عمدتاً در راهاندازی اعتصاب در کارخانجات، مراکز تحصیلی و... و ایجاد تبلیغات منفی علیه نهضت دولت ملی ظهور و بروز مییافت.این سیاستها گرچه بعد از قیام ۳۰تیر ۱۳۳۱ تا حدودی تغییرکرد و تعدیل شد ولی در پیشبرد اقدامات غربیها و دربار و ضربهزدن به حکومت ملی تأثیرگذار بود.
حزب توده چندی پس از سقوط دکتر مصدق و زندانی شدن وی، در پلنوم چهارم سیاسی حزب به بررسی و نقد مواضع و عملکرد خود پرداخت.
در قطعنامه پلنوم چهارم درباره مواضع حزب در قبال نهضت ملی چنین آمده بود: «سمتگیری غلط درباره مسأله ملی شدن صنایع نفت و خط مشی چپروانه و نادرست در قبال جبهه ملی و حکومت دکتر مصدق مهمترین اشتباه سیاسی حزب ما در جریان سالهای قبل از کودتای ۲۸ مرداد به شمار میآید»۱۲
علاوه بر سمتگیری و اقدامات حزب توده ، اتحاد شوروی نیز در برخورد با دولت دکتر مصدق سیاست خصمانهای داشت که مهمترین آنها تحویل ندادن طلاهای ایران بود. تحویل طلاهای مزبور به دولت دکتر مصدق میتوانست در شرایط تحریم اقتصادی ایران کمک بزرگی به دولت مصدق برای غلبه بر شرایط و مبارزه با فشارهای غرب باشد. اتحاد شوروی آن طلاها را بعد از کودتا به دولت زاهدی تحویل داد.
پانویس:
۱ ) گازیوروسکی: ۱۷۰
۲ ) غلامرضا وطندوست، اسناد سیا: ۱۸۹-۱۹۰
۳ ) لوییس:۳۷۳
۴) گازیوروسکی :۱۷۹
۵) طلوع ۳۰/۴/۳۰ به نقل از محمد ترکمان، «تشنجات و درگیریهای خیابانی در در دوران حکومت دکتر مصدق»
۶) عزت الله سحابی: ١٦٢
۷) همایون کاتوزیان :۳۳۲
۸) حبیب لاجوردی : ٣٤٢
۹) نورالدین کیانوری، مقاله مناسبات حزب توده ایران و جبهه ملی، به نقل از بابک امیر خسروی : ٣٦٤
۱۰) کرمیت روزولت، کودتا در کودتا: ٢١٤
۱۱) به سوی آینده ۸/۹/۱۳۲۹
۱۲) به نقل از جامی: ۵۳۲

شما چه نظری دارید؟